مثبت نیوز - وقتی با فرزاد حسنی ازدواج کرد، تلویزیون تلاش کرد از این ستاره خود بیشترین استفاده را ببرد و آزاده خوشحال و سرمست بود.
آزاده به صفحه تلویزیون آمد و همراه همسر خود نمایش زوج موفق ایرانی اسلامی دادند.
تنها چند وقت بعد نامداری در هیاهوی جدایی خود از همسر صورت کبود شده خود را منتشر کرد.
دختر جوان خودش را وسط افکار عمومی انداخت. ماجرای خانگی خود را به یک سوژه روز بدل کرد. کسی نبود بهش بگوید این گونه خود را به میانه ماجرا پرت نکن. نمیدانست، مشاوران خوبی نداشت،دوستان خوبی نداشت.
نمیدانست در ایران لطمات و صدمات چنین ماجراجوییهایی برای زنان دهها برابر مردان است. اما کینه یک زندگی ناموفق زناشویی دریچههای مصلحت را در ذهن او و دوستانش بسته بود. دوستانی که حتی حالا پس از مرگ او با انتشار پیامهای خصوصی او نشان میدهند که تا چه اندازه بیخرد و کم عقل هستند.او چنین مشاورانی داشت. در این میانه سعی کرد برند خودش را ترمیم کند.در برنامههای فضای مجازی ظاهر شد و در صفحه اول روزنامههای اصولگرا و حتی یک فیلم هم بازی کرد.
فیلم مالاریا ساخته پرویز شهبازی. اما او نور اول صحنه را میخواست و بعد ازدواج دوم. با یک آقازاده محترم. با پسر رحیم عبادی که در دوره خاتمی رئیس سازمان ملی جوانان بود و معاون رئیسجمهور. باز هم ازدواجش را رسانهای کرد. شاید در ادامه همان کینهورزی گذشته. به عنوان مشت محکم. با سخاوت لحظات خوشیاش را به صفحات مجازی بازگرداند …تا آن مکافات پیش آمد.
در پارکی در سوئیس لحظاتی از زندگی خصوصی آزاده نامداری رسانهای شد. این تصاویر با شدت و حدت در فضای رسانهای و مجازی پخش شدند. آن تصویر مبالغه شده قبلی در مورد زوج ایرانی اسلامی در آن سوی آب توسط جنون زدههایی مثل سالی تاک پمپاژ هم میشد و به یک طوفان رسانهای بدل شد. آزاده نامداری مجبور بود و مجبور شد که تقاص شهرت خودخواستهاش را به شکلی تراژیک پس دهد.
و در این سو بازیگران درجه دو در شهوت لایک و تلفنهای تشویقآمیز رفقای کم عقلتر از خود به میانه ماجرا آمدند و طعنههای نیشدار خودرا روانه کردند و او به هدف شبکههای اجتماعی بدل شد. توضیحات کودکانه و بیدلیلش کار را بدتر کرد.